در پی تشدید فاجعه انسانی در غزه و موج فشار افکار عمومی، اروپا شاهد یک موج تازه از شناسایی رسمی دولت فلسطین شده است که نقطه عطف آن تصمیم فرانسه برای اعلام رسمی در مجمع عمومی سازمان ملل است.
یکی از محرکهای اصلی این موج، فشار بیسابقه افکار عمومی و جنبشهای مدنی اروپایی است؛ تصاویر و آمار قربانیان غزه باعث اعتراضات گسترده، فراخوان برای پاسخ سیاسی و در مواردی پیامدهای داخلی قابلتوجه (ازجمله استعفاها و محدودیت صادرات تسلیحاتی) شده که دولتها را ناگزیر به واکنش نمادین و دیپلماتیک کرده است.
دلیل دیگر تمرکز بر شناسایی، ادراک شکست یا بنبست عملی طرح دو دولتی است؛ برخی دولتها ـ بهویژه فرانسه ـ شناسایی را ابزاری برای احیای پویایی صلح یا «نجات» دو کشور میدانند، اگرچه منتقدان آن را اقدامی نمادین و ناکام در مواجهه با واقعیتهای میدانیِ ساختهشده توسط شهرکسازی و سیاستهای تهاجمی میدانند.
از منظر حقوقی و دیپلماتیک، موج شناسایی میتواند جایگاه بینالمللی و دسترسی فلسطین به نهادهای حقوقی جهانی را تقویت کند؛ این شامل افزایش امتیازات در مجامع بینالمللی، امکان اقدام در کنوانسیونها و دیوان کیفری بینالمللی و بهکارگیری اهرمهای حقوقی علیه مقامات متهم به جنایات جنگی است ـ تحولی که ریسکهای جدی سیاسی و قضایی برای رژیم صهیونیستی به همراه دارد.
در سطح منطقهای و دوجانبه، شناساییهای اروپایی احتمالاً همکاریهای نظامی و سیاسی اروپا با رژیم صهیونیستی را کاهش داده و روندهای عادیسازی در جهان عرب را پیچیدهتر میکند؛ همزمان ممکن است میان سیاست رسمی و افکار عمومی عربی شکاف بیندازد و برخی طرحهای منطقهای را دشوارتر کند.
با وجود اثرات نمادین و حقوقی، این روند با محدودیتهای اساسی مواجه است: نمادینبودن در غیاب تحریمها یا اقدامات عملی، مخالفت قاطع آمریکا و فقدان اجماع در داخل اتحادیه اروپا ازجمله موانعیاند که مانع تبدیل شناسایی به تغییرات میدانی گسترده میشوند. با وجود این محدودیتها، اهمیت تحولات اخیر در آن است که نشان میدهد بحران فلسطین دیگر صرفاً موضوعی حاشیهای در سیاست جهانی نیست، بلکه به شاخصی برای سنجش اعتبار ادعاهای غرب در زمینه حقوق بشر و عدالت بینالمللی تبدیل شده است.
- جهت مطالعه متن کامل مقاله به لینک زیر مراجعه فرمائید:
برچسب ها:فلسطین، اروپا، رژیم صهیونیستی، غزه
